سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کلبه ی عشق

جاده ی قلب مرا رهگذری نیست که نیست

جزغبار غم و اندوه و آن هم سفری نیست که نیست

آن چنان خیمه زده بردل من سایه ی درد

 که دراو ازمه شادی اثری نیست که نیست

شاید این قسمت من بود که بی کس باشم

 که به جز سایه مرا با خبری نیست که نیست .

این دل خسته زمانی پرپروازی داشت ،

حال از جور زمان بال و پری نیست که نیست

بس که تنهایم و بار دگر نیست

مرا بعد مرگ دل من چشم تری نیست که نیست.

کامم از زهر زمانه همه تلخ است

چنان که به شیرینی مرگم شکری نیست که نیست

آخ که نیست کسی که دردم را بداند...

نوشته

نوشته شده در سه شنبه 91/4/6| ساعت 4:32 عصر| توسط سمیرا| نظرات ( ) |


قالب وبلاگ :: :: کدهای جاوا



مال ای اس - جراحی بینی - دست نویس | راکت - تعمیرگاه خودرو - رادیو - ماه موزیک